غم و افسوس

پیشونیس: تخصص سیاسی یا علوم اجتماعی ندارم و صرفا نظراتی که از اطراف شنیده ام را در حد چند سطر اینجا می نویسم.

شرایط حال حاضر ایران انقدر ساده است و انقدر پیچیده است که همه می تونن دربارش حرف بزنن و هیشکی نمیتونه درد اصلیو پیدا کنه.

تزریق دز مناسب از مدیریت اشتباه به مدت چند دهه در رگهای ایران باعث شده تمام اجزا فاسد و ناکار آمد شوند

ما و آنها

فرهنگ سازمانی حاکم بر حکومت آنها و مایی شده. ما مردمیم و آنها مسئول. ما دستمان نمی رسد و آنها دستشان می رسد و میخورند.

ما مردمیم و باید قانون روی ما اجرا شود و آنها مسئولند و ابزار و صلاحیت و توانایی دور زدن قانون را دارند.

قوانین اصلاح نمی شود چون برای ماست و آنها اصلا این قوانین را نمی بینند

مدیریت دولتی

چند دهه مدیریت دولتی تمامی شرکت های دولتی و خصولتی را به نقطه رسانده که نبودنشان بیشتر از بودنشان به صلاح اجتماع و اقتصاد است و تقریبا تمام شرکت های دولتی ورشکسته اند اما کسی نیست که حاضر باشد این وضعیت را ببیند چون دیدن سودی ندارد سود در هم بازی شدن است.

فرهنگ کارمندی

در ایران همه مسئولین کارمندند و همه کارمندها حرف گوش کنند و چون همه حرف گوش کنن هیشکی هم هیچ مسئولیتی نداره.

معلم فکر میکنه کارمنده و نیاز کار عجیبی بکنه

نماینده مجلس فکر میکنه کارمنده و با خودش میگه برو بیا حاضریت بخوره حالا بتونی شبکه سازی کنی و چنتا وام هم برای این و اون جور کنی شریک بشی خودتو بستی.

وزرا و رئیس جمهور هم که هممون می دونیم چجوری انتخاب میشن اصلا حرفی نداریم.

در نهایت هم با یه بزرکوار بسیحی داشتیم صحبت می کردیم با ادبیات خودش می گفت:”آقا هم کاره ای نیست”

پینوشت:حرف زیاده هممونم همشو هر روز میشنویم ، صرفا چند خطی نوشتم که غم سرکوب اعترضات دانشگاه شریف کمی سبک بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *