هرکسی برگه خودشو تصحیح می کنه

اگه اشتباه نکنم سال دوم راهنمایی بود

یه آقایی به اسم حسن بدری معلم یکی از درس های عربی دینی یا قرآن بود

یک بار که آقای بدری قرار بود ازمون امتحان بگیرن

طبق روال سوالاتی که طرح کرده بود رو خوند و ما توی برگه هایمان نوشتیم

بعد فرصت داد تا جواب ها را بنویسیم و برگه ها را تحویل دهیم

تا اینجا همه چیز مثل همه دفعه های قبل بود

اما

بعد از اینکه برگه ها را تحویل دادیم او برگه ها را به خودمان برگرداند و گفت هرکسی برگه خودشو تصحیح کنه و به خودش نمره بده و برگردونه به خودم تا چک کنم

ما هم مشغول شدیم

بچه ها پچ پچ می کردند که نمی خواد تصیح کنه و همین نمره هارو ثبت می کنه

من کاری به بقیه بچه ها نداشتم و با اینکه امتحان با کیفیتی نداده بودم صادقانه تصیح کردم و یه نمره 12 13 بخودم دادم ، یادمه حتی کمی هم سختگیری کردم که نکنه آقای بدری تو تصحیح بگه که بخودش آسون گرفته

بعد برگه هارو بردیم دونه دونه گذاشتیم روی میز و او شروع کرد دونه دونه برگه هارو برداشت و اسم مارو خوند و نمره مان را هم نوشت

بدون اینکه حتی بررسی اجمالی از کیفیت تصحیح داشته باشه

اون روز تو اون امتحان من بدترین نمره کلاسو به خودم دادم

یادمه از اینکه می تونستم نمره خوبی بخودم بدم و ندادم خیلی سوختم

قبلا فکر میکردم بنده خدا قصد داشت درسی به ما بده اما الان که بزرگتر شدم حدسم اینه که چون حوصله نداشت اینکارو کرد

بهرحال اونروز یادگرفتم صادق بودن همیشه خوب نیست و می تونی دروغ بگی و برنده باشی

امروز توی یه موقعیتی بودم که می تونستم دروغ بگم و برنده باشم اما دوباره راست گفتم

و بازنده نشدم

و چند سالی هست که یادگرفته ام راه حل هایی که در کوتاه مدت مارو از دردسر و مشکل دور می کنند در بلند مدت مشکل را چندبرابر می کنن

و متوجه شدم حداقل برای من در اینجور مواقع مبنا نتیجه نیست ترجیح خودم الویت دارد

پینوشت: فکر می کنم یونگ یه جایی گفته هرکسی هرکاری می کنه که ما خوشمون نمیاد به ما کمک می کنه تا متوجه بشویم چه چیزی و چرا مارو اذیت می کنه و اینگونه می توانیم رشد کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *