دو دسته آدم

از یک نگاه فکر می کنم کلا دو دسته آدم داریم

1- افرادی که پرزنتشان بیشتر از عملشان است.
2- افرادی که عمل می کنند و نمی توانند پرزنت کنند.

بسته به شخصیت و تربیت و یادگیری برخی از ما یادگرفته ایم مدام درباره کارهایی که کرده ایم حرف بزنیم و درباره آنها بزرگ نمایی کنیم و وعده انجام کارهای بزرگ می دهیم و از برنامه های جسورانه مان می گوییم ولی در ته دلمان می دانیم که قرار نیست انجامشان بدهیم.برای این مثالی که دارم یکی از همکارن سابقمان است که بزرگوار تمام اعتبار تمام شاغلین در شرکت را از آبدارچی تا مدیرعامل برای خود می خواست به نام خود می زد.

در مقابل برخی افراد هستند که فکر می کنند اگر خوب کار کنند و وقت کمتری تلف کنند یا محصولی بسازند که خوب کار می کند یا قیمت خدمات و محصولاتشان مناسب باشد نیازی به پرزنت کردن خودشان ندارند و همه خواهند آمد و خواهند خواست و خواهند خرید و دنیا گلستان خواهد شد.برای این نوع، قبلا مشتری رستورانی بودم که به جرات یکی از بهترین غذاها را در نوع خود داشت اما مالک و برادرش که عموما پشت پیشخوان هستند و تعامل با مشتریان به عهده آنهاست تقریبا با تمام مشتریان به مشکل برمیخوردند.

هیچ کدام از دو مدل بهینه نیستند.

ماهم قالبا یکی از این دو مدل هستیم و مهم نیست که کدام سرطیف قرار داریم. هرجایی که هستیم باید سعی کنیم رفتارهای طرف دیگر را یادبگیریم. کمتر کردن حجم پرزنت و اندازه وعده ها و در مقابل نشان دادن دست آوردها حتی اگر بنظر خودمان کوچک هستند شروع خوبی است.

پینوشت: به شخصه در هردو سمت طیف تجربه دارم و خوب می دانم که تاثیرات مثبت و منفی هرطرف چیست و بر اساس این تجربه می گویم که ما نباید تصویر بیرونی بزرگتر از تصور درونی و تصور درونی بزرگتر از تصویر بیرونی داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *