سختی های زیادی در مسیر زندگی وجود دارند
که…
بسیاری از آنها در درون خودمان شروع می شوند گاها تمام نمی شوند
ترس ها
خجالت ها
نظراتی که هیچوقت درستی آنها تایید نشده
اما برای رشد باید از ترس ها گذشت
با وجود شرم و خجالت پیش رفت
و عقاید را آزمود
انجام ما را به وحشت می اندازد
نمی دانیم چیست اما انگار چیزی سرجایش نیست انگار قرار است اتفاق بدی بیافتد
قلبمان تند میزند ، آماده ایم که فرار کنیم
بخودمان می گوییم که چیزی نیست اما مگر تمام می شود ، خیر هربار و همیشه ماجرا همینه
بلاخره آخرش چه می شود؟
کسی می تواند تغییر کند و به جایی که می خواهد برسد که بتواند تنش هایی که ایجاد می شوند را تحمل کند
آدم عاقل می داند که ترس واقعی است حداقل مغز ما آن را واقعی می داند
اما آدم باهوش می داند که این ترس از جایی در عمق تاریخ تکامل ما می آید
در این روزگار قرار نیست از پشت دیوار با گرزش به ما حمله کند
و می شود کار دلخواهمان و رفتار دلخواهمان را داشته باشیم
اما تنش را حس خواهیم کرد تا زمانی آنقدر تکرارش کنیم وجودش کمرنگتر شود
تفاوت آدم ها و موفقیت آنها در توان تحمل تنش و نا راحتی است.
